زندگی نامه
حسين رضايت مند فرزند علي در 20 امرداد 1322 خورشیدی در خانوادۀ پر جمعیتی در اصفهان متولد شد. وی تنها فرزند پسر خانواده بين 6 دختر بود. پدرش مغازه دار و به کار ريسمان فروشی اشتغال داشت. 6 ساله بودكه بخاطر تحرك زياد به دبستان برده شد. تحصيلات متوسطه اش را در رشته رياضي به پايان برد وبا بيماري و فوت پدر به دانشگاه راه نیافت و سرپرستي و تأمین معاش خانواده را به عهده گرفت و برخلاف ميل باطنيش به شغل پدر كه از آن بیزار بود اشتغال يافت.
وی ضمن كار؛ نخست به مطالعه جزوات حقوق دانشگاه تهران پرداخت و سپس به ادبيات و فلسفه غرب روي آورد و به نويسندگي پرداخت.
وی به نوشتن رُمان ، داستان كوتاه وبلند، خود زندگینامه، تئاتر ومقاله پرداخت و در فلسفه رسالهای در 4 فصل ارائه كرد.
در 25 سالگي به خاطر فشارهاي ناشي از شرايط نامطلوب زندگي ازجمله سرپرستي خواهران كوچك واشتغال به شغل ناخواسته و عشق به هنر؛ به نقاشي پناه برد و پس از يكي دو سال کار به ابداع تكنيكي نو در اين هنر پرداخت و بتدريج طي بيش از پنج دهه كار مستمر شبانه روزي ، به سبك و سياق خاصی دست يافت و مکتبی نو (رئالیسم ترکیبی) خلق کرد و بيش از يكصد و سی تابلوي نقاشي و ده ها مجسمه مرمرین و ده ها تابلوی خطاطی خلق كرد.
وي ضمن كار به تحقيق و مطالعه درزمينه زيبا شناسي تجربي- تحقيقي پرداخت كه حاصلش رسالهاي با عنوان «هنرو زيبا شناسي» بود كه در آن به فرآيندهاي گوناگون زيباشناسي و مباحثي در ابعاد وجود زيبائي و ازجمله به بيان دو تئوري « اصل موجي بودن زيبائي » و « «اصل عدم وجود نازيبا »پرداخت.
وي در سالهاي 1355 و1357 طي مسافرت هائی به 8 كشور اروپائي از موزه هاي ايتاليا، انگليس، فرانسه ،اسپانيا ، بلژيك ، هلند ، دانمارك و اتريش ديدن كرد.
هنر خطاطي دومین هنرش بود كه در زمينه هاي مختلف از جمله شکسته نستعلیق که از دوران كودكي بنا به خواست پدرش كسب كرده بود؛ کار کرد و در آن آثاری خلق كرد.
در مجسمه سازي با سنگ مرمر که در 70 سالگی آن را دنبال کرد؛ به ده ها اثر خلق کرد که مضامینشان مثل نقاشی؛ اجتماعی– سیاسی بود.
سبك او درنقاشي رئاليسم تركيبي است؛ رئاليسمي كه دراصل بازسازي رئالهاي جداگانهاي است كه دركنار هم رئاليسم بنظر ميآيند، درحاليكه آنچه ديده ميشود وجود خارجي ندارد و براي ييان يك پيام؛ از رئال هائي كه گاه در خارج وجود ندارد يا اگر جدا جدا وجود دارند؛ نمي توانند دركنار هم وجود داشته باشند؛ استفاده ميكند . بعضي پرتره هايش تركيبي ازاجزاء چهره افراد گوناگون با ويژگيهاي اخلاقي و صفاتي متفاوتاند، كه آگاهانه به منظور بيان پيام مورد نظر؛ انتخاب ميكند و به منظور القاء ويژگي هاي نهفته در خصوصيات اخلاقي آن پرسوناژ است.
تكنيكش در نقاشی؛ خط شطرنجي بر روي مداد رنگي است، كه همه اجزاء كار؛ از جمله سايهها، سايه روشن ها وحتي زمينههاي تيره و سفيد را، با خطوطي شطرنجي به كمك قلم و خط كش ميسازد. خطوطي كه با زاويه تقريبي 45 درجه نسبت به عرض كار؛ از جناحین چپ و راست ترسيم مي شوند، طوريكه در تمامي سطح كار، نوعي هماهنگی ايجاد ميشود وهر تابلو از صدها هزار و گاه ميليونها خط شطرنجي كوچك و ظريف ساخته ميشود.
شيوه وروندكار، به اين شكل بود كه نخست حادثه يا پديده اي اجتماعي درذهنش اثر ميگذارد و نطفه پيامي درذهنش پديد آمده و به صورت يك بيان تصويري درمي آمد. سپس همه اجزا و عناصر و پرسوناژها و رنگها را آگاهانه طراحي ميکرد و انتقال بيان تصويري آن پيام ،گاه همراه با مطالعه وتحقيق دررابطه با آن موضوع بود و اگر شيئی در طرح ذهنيش خيالي يا وجود خارجی نداشت؛ آن را سفارش ساخت ميداد ومجموعه آن اجزا و عناصر را در فرمها و زاويه هاي متفاوت نگاه ميكرد، تا به فرم و زاويه ايدهآل برسد وحس زيبا شناسيش به فورماليزم مطلوب دست یابد. سپس طرح مداديش را ساخته و بر متن اصلي؛ بر گردان ميکرد.
فورماليزم در نقاشی براي او اتخاذ بهترين و مناسبت ترين عناصر، اجزاء و پرسوناژها و قرارداد نشان درمناسب ترين محل كار است. وي در آثارش تيپ سازي کرده و مضامين كارهایش همه اجتمائي-سیاسی اند.
در ادبيات: آثاری در زمينه های رمان، تأتر، خود زندگینامه، مقاله ... عرضه کرده که رمان هایش از جمله اند: « ژون سبد فروش» - «پایان نامه دکترا» - «سفری به سرزمین انسان ها» - «بازگشت به بشرسرا» - «چاقوی ضامندار».
در فلسفه : رساله ای تحت عنوان «باورهای فلسفیم » در چهار فصل : عمومی – اخلاق – سياسی و دينی عرضه کرده است.
و در زيباشناسی: رسالهای عرضه کرده که نتيجه تجربيات و تحقيقات سا لها فعا ليت هنريش در زمينه زيباشناسی است.